چه تفاوتهایی بین ثروتمندان و فقرا در نحوه اندیشیدن و باورها وجود دارد؟
باور شماره 1
آدمهای ثروتمند معتقدند: من، زندگی خویش را خودم میسازم.
آدمهای فقیر معتقدند: زندگی برای من تصادفی پیش میآید.
اگر خواهان بدست آوردن ثروت هستید، اعتقاد داشتن به این مساله که عنان زندگی و به ویژه
وضعیت مالی در دستان شما قرار دارد خیلی مهم است. اگر به این موضوع اعتقادی ندارید،
پس اصولا باید به این نکته معتقد باشید که روی وضعیت مالی زندگیتان کنترل کمی داشته
یا کنترلی ندارید؛ بنابراین بر روی رسیدن به کامیابی مالی خود نیز کنترلی نخواهید داشت.
این به هیچ وجه نگرش مطلوبی نیست.
آیا به این مساله توجه کردهاید که معمولا این آدمهای فقیر هستند که بخت خود را در
قرعهکشیها میآزمایند؟ آنها در واقع به این اعتقاد دارند که پول از طریق افتادن قرعه به نام
آنها میرسد.
باید این نکته را باور کنید که آگاهانه یا ناآگاهانه، خود شما تنها کسی هستید که میتوانید
موفقیت را برای خودتان به وجود آورید و تنها کسی هستید که کشمکش بین پول و موفقیت
را در درون خود خلق میکنید.
باور شماره 2
ثروتمندان با پول، با هدف برندهشدن بازی میکنند.
افراد فقیر با پول، با هدف بازنده نشدن بازی میکنند.
آدمهای فقیر در بازی با پول، به جای حالت تهاجمی، حالت تدافعی دارند. اجازه دهید از شما
بپرسم: اگر شما در هربازی یا در هر ورزشی تنها برروی دفاع کردن تکیه کنید، شانس شما
برای بردن چقدر است؟ بیشتر مردم میدانند که خیلی کم یا هیچ.
متاسفانه هدف بیشتر مردم از بازی کردن با پول، به جای به وجود آوردن ثروت و برکت،
زندهماندن و امنیت خاطر است. خوب، حالا هدف و منظور شما چیست؟
هدف آدمهایی که به معنای واقعی ثروتمند هستند، داشتن دارایی و خیر و برکت زیاد است، نه
به مقدار کم که فقط بتوانند مخارجشان را تامین کنند، بلکه به مقدار خیلی زیاد.
هدف عمده افراد فقیر در بازی با پول چیست؟ در همین حد که از عهده کرایه خانه و قسط و
بقیه مخارج بربیایند برایشان معجزه است!
اجازه دهید یک قانون را به شما بگویم: وقتی تصمیم شما این باشد که به اندازهای پول داشته
باشید که بتوانید فقط هزینههایتان را بپردازید، این دقیقا همان مقداری خواهد بود که بدست
خواهید آورد؛ فقط برای پرداخت هزینهها و نه حتی هزارتومان بیشتر!
باور شماره 3
افراد ثروتمند متعهد به ثروتمند شدن و بهبود زندگیشان هستند.
افراد فقیر آرزومند ثروتمند شدن هستند.
اگر از بیشتر مردم بپرسید که آیا مایل هستید ثروتمند شوید یا نه؟ آنها این سوال را احمقانه
دانسته و میگویند: «معلوم است که میخواهم ثروتمند شوم».
منتها حقیقت این است که بیشتر مردم به طور جدی نمیخواهند که ثروتمند شوند. چرا؟ چون
در ذهن ناخودآگاه آنها باورهای منفی زیادی در مورد ثروت و داراییداشتن وجود دارد که به
آنها میگوید، برای ثروتمند شدن مشکلاتی وجود دارد.
مانند این باورهای منفی
– اگر پول را بدست بیاورم و بعد آنرا از دست بدهم احساس شکست خواهم کرد.
– نمیدانم مردم مرا به خاطر پولم دوست دارند یا خودم.
– من مجبورم مخارج و مالیات بیشتری پرداخت کنم.
– کار خیلی سختی است.
– سلامتی خودم را از دست میدهم
– هرکسی از من انتظار کمک خواهد داشت.
– و…..
افرادی که باورهای منفی مانند بالا دارند، پیامهای داخلی در مورد ثروتمند شدن را با هم
مخلوط میکنند. بخشی از شما میگوید: پول بیشتر داشتن، زندگی را با نشاطتر میکند اما بعد
بخش دیگری به فریاد میآید: اوه، من باید مثل سگ کار کنم! بعد قسمت دیگری از شما به
نجوا در میآید: اوه، بعد از این هرکس در دنیا از من صدقه میخواهد!
این پیامهای مختلط ممکن است بیغرض باشد ولی در واقع همین تناقضها در احساسات و
افکار، یکی از عمدهترین دلایل ثروتمند نشدن بیشتر مردم است.
باور شماره 4
ثروتمندان بزرگ و گسترده میاندیشند
افراد فقیر محدود میاندیشند
کلمه کلیدی در اینجا ارزش است. این نکته را مهم بدانید که چهار عامل، ارزش شما را در بازار
تعیین میکند: عرضه، تقاضا، کیفیت، کمیت. به تجربه من، عاملی که برای بیشتر مردم مهمتر
از بقیه میباشد کمیت است. عامل کمیت به بیان ساده اینکه یعنی با آن مقدار ارزشی که به
بازار تحویل میدهید، به چندنفر از مردم خدمت میکنید؟ یا اینکه خدمت یا محصول شما بر
روی چند نفر تاثیر میگذارد؟
شما مایلید چطور زندگی کنید و چطور میخواهید این بازی را انجام دهید؟ آیا میخواهید در
لیگهای بزرگ و دسته اولی بازی کنید یا در لیگهای کوچک؟ انتخاب با شماست.
بیشتر مردم بازی کوچک در لیگهای پایینتر را انتخاب میکنند. چرا؟ اول به خاطر ترس، آنها
شکست را با مرگ برابر میبینند و حتی از موفقیت بیشتر گریزانند. دوم اینکه آنها احساس
کوچکی و بی لیاقتی میکنند و این احساس را در خود ندارند که به اندازه کافی خوب و مهم
هستند تا تفاوتی واقعی را در زندگی مردم ایجاد کنند.
باور شماره 5
آدمهای ثروتمند بر روی فرصتها تمرکز میکنند.
آدمهای فقیر بر روی موانع تمرکز میکنند.
آدمهای ثروتمند زیادشدن فرصتها را میبینند و آدمهای فقیر کم شدن آنها را میبینند.
آدمهای ثروتمند روی پاداشها و میوهای که بدست میآورند تمرکز میکنند ولی تمرکز
آدمهای فقیر روی مخاطرهها است.
به این سوال قدیمی میرسیم که آیا نیمه لیوان، پر است یا خالی؟
اشخاص فقیر انتخابهای خود را براساس ترس انجام میدهند، ذهن آنها دائم آنچه را که در
هر موقعیتی ایراد بوده و یا میتواند یک اشکال محسوب شود از نظر میگذراند. معیار اولیه
ذهن آنها این است: اگر نشد، چی؟ یا اغلب میگویند: نه، نمیشود.
اما ثروتمندان همانگونه که قبلا گفتیم، مسئولیت نتایج به دست آمده در زندگی را قبول کرده
و براساس این معیار ذهن خود عمل میکنند که: میشود، چون من آنرا عملی میکنم.
آدمهای ثروتمند انتظار دارند که موفق شوند، آنها به تواناییها و به خلاقیت خود اعتماد داشته
و بر این باور هستند که اگر مسالهای پیش بیاید، میتوانند راه دیگری را به سوی موفقیت پیدا
کنند.
باور شماره 6
افراد ثروتمند، ثروتمندان و افراد موفق دیگر را ستایش میکنند.
افراد فقیر، از آدمهای ثروتمند بیزار و متنفر هستند.
آدمهای فقیر اغلب با تنفر، حسادت و غبطه به افرادی که موفق هستند نگاه کرده و اینطور
میگویند: آنها خیلی خوششانس هستند و یا زیر لب زمزمه میکنند: ای ثروتمندان مزخرف!
باید تصور کنید که اگر آدمهای ثروتمند را به هر صورت و شکلی بد بدانید و بخواهید که
خودتان آدم خوبی باشید، هیچوقت نمیتوانید ثروتمند شوید. غیرممکن است، چون این باور
یک تناقض بزرگ در شما ایجاد میکند. چطور میتوانید فردی شوید که از آن متنفر هستید؟
تنفر و حتی عصبانیت آشکاری که بیشتر مردم فقیر نسبت به ثروتمندان دارند، حیرت آور است.
گویی که ثروتمندان هستند که آنها را فقیر کردهاند و اینگونه ادعا میکنند: بله، درست است
آدمهای ثروتمند، همهی پولها را به دست آوردهاند و چیزی را برای ما باقی نگذاشتهاند.
غافل از اینکه موفقیت و ثروت، فراوان و بیکران است و در همه جا حضور دارد. فقط باید آنرا
تشخیص داد و از آن استفاده کرد.
باور شماره 7
آدمهای ثروتمند با افراد مثبت و موفق معاشرت میکنند.
فقیران با آدمهای منفی و یا شکست خورده معاشرت میکنند.
افراد موفق در افراد موفق دیگر نگاه میکنند تا در خودشان ایجاد انگیزه کنند. آنها به افراد
موفق دیگر به عنوان مدلهایی برای یادگیری نگاه کرده و به خود میگویند: اگر آنها میتوانند
انجام دهند، پس من هم میتوانم انجام دهم. الگوگیری یگی از راههای مهم برای یادگیری
در افراد است.
افراد ثروتمند از اینکه دیگران در موفقیت پیشقدم شدهاند خوشحالند چون میتوانند اکنون و
براساس تجارب آنها، طرحی را برای خود بریزند که دستیابی آنها به موفقیت را آسانتر
میکند. بنابراین سریعترین و آسانترین راه برای ایجاد ثروت، آموختن این است که افراد
ثروتمند که استاد بازی با پول هستند، چگونه بازی میکنند و آنرا الگو قرار دهند.
برعکس، آدمهای فقیر وقتی در رابطه با موفقیت کسی چیزی را میشنوند در برابر آن قضاوت
و انتقاد کرده و آنها را به باد مسخره میگیرند و سعی میکنند آنها را به سطحی که خودشان
در آن قرار دارند، تنزل دهند.
انرژی افراد قابل سرایت است؛ یا شما روی مردم تاثیر مثبت میگذارید یا تاثیر منفی. برعکس
آنهم درست است، یا افرادی که با آنها سروکار دارید روی شما تاثیر مثبت میگذارند یا تاثیر
منفی.
آیا میدانستید که درآمد بیشتر مردم به طور متوسط با دوستان صمیمی آنها بیشتر درصد
اختلاف دارد؟ بهتر است نگاه کنید و ببینید که با چه کسی همراهی میکنید و کسانی را که
وقت خودتان را با آنها میگذرانید به دقت انتخاب کنید.
باور شماره 8
آدمهای ثروتمند مشتاق تبلیغ کردن خود و ارزشهایشان هستند.
آدمهای فقیر اشتیاقی به تبلیغ ندارند.
تنفر از تبلیغ کردن خود، یکی از بزرگترین موانع بر سر راه موفقیت است. افرادی که در رابطه
با تبلیغ کردن از خودشان مشکل دارند، معمولا ورشکسته هستند. خیلی واضح است اگر در
کسب و کاری که متعلق به خودتان است و یا اگر نمایندگی فروش کالایی داشته باشید، مایل
نباشید که مردم از شما، کالای شما یا خدمات شما خبر داشته باشند، چگونه میخواهید درآمد
کسب کنید؟
حتی به عنوان یک کارمند، اگر نخواهید از فضیلتهای خودتان تعریف کنید، کسی که به این
مساله اشتیاق داشته باشد به سرعت شما را در نردبان ترقی شرکت جا میگذارد.
مردم معمولا به دلیل اینکه فکر میکنند تعریف کردن از خود، بیادبی و غرور بیجا میباشد،
برتریها و امتیازهای خودشان را برای افراد بازگو نمیکنند. اینگونه افراد که فروتنی و افتادگی
بیش از حد دارند معمولا افرادی با موفقیت کمتر هستند.
باور شماره 9
آدمهای ثروتمند از مشکلات خود بزرگتر هستند.
آدمهای فقیر از مشکلات خود کوچکتر هستند.
ثروتمند شدن مثل قدم زدن در پارک نیست! بلکه سفری است پر از پیچ و خم، راههای انحرافی
و موانع.
جادهای که به سمت ثروت میرود پر از چالش است و دقیقا به همین خاطر است که بیشتر
مردم آنرا طی نمیکنند؛ آنها به دنبال جروبحث و دردسر و قبول مسئولیت نمیروند. خلاصه
اینکه آنها تمایلی به مشکلات ندارند. اینجاست که یکی از بزرگترین تفاوتها، بین افراد
ثروتمند و فقیر قرار میگیرد. ثروتمندان و آدمهایی که موفقند از مشکلات خودشان بزرگترند،
حال آنکه افراد ناموفق و فقیر از مشکلات خود کوچکتر میباشند.
آدمهای فقیر تقریبا هرکاری را انجام میدهند تا مشکلی پیش نیاید و به محض دیدن یک
مشکل قرار میکنند. از قضای روزگار آنهایی که نمیخواهند مشکلی داشته باشند، بزرگترین
مشکلات را پیدا میکنند و مفلوک هستند.
دوستان من، راز دست یافتن به موفقیت این نیست که سعی کنیم تا از بروز مشکل خودداری
کنیم و یا از دست مشکلات خودمان را خلاص کنیم، بلکه راز ان در این است که خودمان را
چنان رشد دهیم که از هر مشکلی بزرگتر شویم.
پایان قسمت اول
ادامه دارد
قسمت دوم و پایانی 17 باور و اعتقاد افراد ثروتمند
ممنون از شما دوستان عزیز که ما را مهمان نگاه گرم و دلنشینتان کردید
خلاصهای از کتاب: اسرار ذهن ثروتمند
(تیهارو اکر)
پیشنهاد ما به تمامی کسب و کارهای عزیز برای برندینگ، افزایش فروش و افزایش درآمد ثبت کسب و کار در سایت بزرگ آکو بیزینس میباشد با ما همراه باشید.