از آنجا که مدیریت زمان در واقع همان مدیریت زندگی است، بهبود
بهرهوری شخصی با بررسی ارزشها آغاز میشود. یکی از قوانین مورفی
میگوید که قبل از اینکه هر کاری را انجام دهید، کار دیگری برای انجام
دادن وجود دارد. نمیتوانید زمان خود را به خوبی مدیریت کنید، مگر اینکه
ارزشهایتان را دقیقا بشناسید.
مدیریت زمان صحیح نیازمند این است که مجموعهای از رویدادها را کنترل
کنید که بیشترین اهمیت را برایتان دارد. اگر کاری برایتان مهم نباشد، هرگز
انگیزه و اراده کنترل زمان را نخواهید داشت.
از خودتان بپرسید: «چرا دارم کار فعلیام را انجام میدهم؟» چرا صبح از
خواب بیدار میشوید؟ چرا کار فعلی خود را انجام میدهید؟ دلیل شما برای
کار کردن در شرکت فعلی چیست؟
ارزشهایتان را مشخص کنید
معنا و هدف
هر شخص در زندگی خود نیاز عمیقی به معنا و هدف دارد. یکی از دالیل
اصلی استرس و ناراحتی این است که کارتان با توجه به شخصیت، ارزشها
و اعتقادات درونیتان، هیچ معنا و هدفی ندارد. باید همیشه کار خود را با
پرسیدن سوال »چرا« آغاز کنید.
با استفاده از تکنیکهای مدیریت زمان میتوانید کاراتر شوید، اما اگر در
انجام کاری کاراتر شوید که برایتان معنایی ندارد، هیچ نفعی برایتان نخواهد
داشت. کارایی بیشتر صرفا احساس ازخودبیگانگی، ناامیدی و نگرانی را
افزایش میدهد.
برای چه چیزی بیشترین ارزش را قائلید؟
دومین سوالی که باید از خود بپرسید این است که «چه چیزی در زندگی
بیشترین ارزش را برایتان دارد؟ به چه چیزی واقعا اهمیت میدهید و طرفدار
آن هستید؟ طرفدار چه چیزی نیستید؟»
تنها زمانی احساس شادی و ارزش واقعی میکنید که فعالیتهای روزانهتان
با ارزشهایتان هماهنگ باشند. استرس، تنش، نگرانی و نا امیدی در زندگی و
کار از انجام کارهایی حاصل میشود که با باورهایتان در تناقض است.
گزارشات زیادی درباره مدیرانی وجود دارد که در نتیجه استرس کاری دچار
خستگی مفرط میشوند. اما افرادی که عاشق کارشان هستند و با ارزهایشان
همسو هستند با تمام وجود به آن میپردازند و به ندرت دچار استرس یا
خستگی میشوند.
وقتی طوری زندگی میکنید که با ارزشهایتان سازگار است، به نظر
میرسد که جریانی دائم از انرژی، اشتیاق و خالقیت را تجربه میکنید.
استرس، ناشی از کار روی مسائلی است که با ارزشهای برتر شما سازگاری
ندارند. ارزشها، عمیقترین باورها و اعتقادات خود را بررسی کنید و از خود
بپرسید که برای سازگاری بیشتر کارهای خود (مسائل بیرونی) با اولویتهای
زندگیتان (مسائل درونی) باید چه تغییراتی به وجود آورید؟
ارزشهایتان را مشخص کنید
شما فوقالعادهاید
این موضوع را درک کنید و بپذیرید که شخصی منحصربهفرد و فوقالعادهاید.
ارزشهای شما در طول دوران زندگی رشد کرده و تکامل یافتهاند. آنها
نتیجه اثرات و تجربیات بیشمار و بخشی از دی.ان.ای روانی و احساسی شما
هستند. آنها به ندرت در طول زمان عوض میشوند. وظیفه شما این است
که عمیقترین ارزشهایتان را مشخص کنید و آن وقت زندگی و کارتان را
به نحوی سازماندهی کنید که با آن ارزشها سازگار باشد.
خود را تحلیل کنید
در اینجا به تمرین تکمیل چهار سوال اشاره میکنیم که میتوانید برای
کسب بینش بهتر نسبت به شخصیت درونی و واقعی خود از آنها استفاده
کنید. هر یک از جمالت را کامل کنید:
1. « من . . . هستم»
اگر غریبهای از شما بپرسد واقعا که هستید؟ پاسختان چیست؟ نخستین
واژگانی که برای توصیف خود به کار میبرید کدامند؟ آیا خودتان را با توجه
به کار، قابلیتهای شخصی، امیدها، رویاها و آرزوهایتان توصیف میکنید؟
سه تا پنج واژه را برای تکمیل جمله باال انتخاب کنید.
اگر قرار باشد با اطرافیان مصاحبه کنید، یعنی با کسانی که با آنها زندگی
و کار میکنید و از آنها همین سوال را درباره خودتان بپرسید، پاسخشان چه
خواهد بود؟ سایرین شما را با توجه به ارزشها و شخصیت واقعیتان چگونه
توصیف میکنند؟ با توجه به رفتار و واکنشی که نسبت به دیگران دارید،
درباره شخصیت درونی شما به چه نتیجهای میرسند؟
2. «مردم . . . هستند»
به همه افراد دنیای اطرافتان فکر کنید. نژاد انسان را چگونه توصیف
میکنید؟ آیا مردم خوب، گرم و دوستداشتنی هستند؟ آیا تنبل، منحرف یا
غیرقابل اعتمادند؟
پاسخ شما به این سوال اثر مهمی بر نوع رفتارتان با افراد در هر حوزه از
زندگی دارد. این پاسخ همه دستاوردهای شما به عنوان مدیر و شخصی که
خانواده و دوستانی دارد را مشخص میکند.
3. «زندگی . . . است»
شاید پاسخ شما به این جای خالی ساده به نظر برسد، اما نشان از فلسفه
کلیتان درباره زندگی دارد. افراد مثبت، سالم و شاد زندگی را تجربهای
فوقالعاده و پر از پستی و بلندی میدانند که در مجموع یک ماجراجویی
خارقالعاده است.
یکی از داستانهای مورد عالقه من داستان مرد جوانی است که نزد
فیلسوف پیری میرود و میگوید «زندگی سخت است».
فیلسوف پاسخ میدهد «در مقایسه با چه سخت است؟»
هلن کِلِر میگوید «زندگی یا یک ماجراجویی شجاعانه است یا هیچ نیست».
زندگی از نظر شما چیست؟
4. «بزرگترین هدف من در زندگی . . . است»
اگر بتوانید چوبی جادویی را تکان دهید و به بزرگترین هدف زندگیتان
برسید، چه هدف کوتاهمدت یا بلندمدتی، بیشترین اثر مثبت را بر زندگی شما
خواهد داشت؟
اکنون این جمالت را کامل کنید:
«بزرگترین هدف من در کارم . . . است».
«بزرگترین هدف من برای خانوادهام . . . است».
اینها چند نمونه از عمیقترین و مهمترین سواالتی است که میتوانید
از خودتان بپرسید و به آنها پاسخ دهید. وقتی پاسخهای شفافی برای این
سواالت داشته باشید که کار سادهای هم نیست، آن وقت میتوانید از خود
بپرسید که باید چه تغییراتی انجام دهید تا استفادهای که از زمان خود میکنید
با اولویتهای زندگیتان سازگارتر باشد.
ناپلئون هیل میگوید «زندگی فقط به این دلیل آغاز میشود که با
تصمیمگیری برای مهمترین اهدافمان، آن را به چیزی فوقالعاده تبدیل
کنیم».
مهمترین اهداف شما کدامند؟
در قسمت نظرات با ما در ارتباط باشید و بگید مهمترین اهداف شما کدامند؟
ارزشهایتان را مشخص کنید
برگرفته از بیانات و کتاب های استاد برایان تریسی
لیست مقالات روانشانسی آکو بیزینس